وقفنامه ی مظفریه مسجد کبود تبریز،
«در درآمد تبریز جانب شرق که خیابان گویند، عمارتی است در کمال لطافت و نیکویی موسوم به مظفریه از مآثر ابوالمظفر جهانشاه بن قرا یوسف بن توره قستی بن بیرام خواجه ترکمان، گویا این عمارت به سعی و اهمام حرم محترمه خاتون جان بیکم انار الله برهانها بنا شد و مشاره الیها که بسیار خیر و صالحه و عنیفه بود،
در همان بقعه مدفون است» (1) بنا به قطعه کاشی معرفی که سال گذشته در پایه جنبی طاق شبستان سمت راست کفش کن پیدا شده و عبارت:
«بسر کاری عز الدین تابوچی بن ملک» بر آن نقش گشته، معلوم میشود که این بنای عالی بسر کاری و نظارت عز الدین دربان بانجام رسیده است. ویرانههای این مسجد اکنون در محله خیابان در سمت شمال شاه راه تبریز به تهران واقع شده و در تداول ترکی «گوی مسجد» بنی مسجد کبود خوانده میشود که نامی است مأخوذ از صفت بنا و کاشیهای آبی رنگ آن.
خوشبختانه وقفنامه این بنای عالی اخیرا در کتابخانههای سلطنتی پیدا شده و این خطابه در پیرامون آنست.
خلاصه وقنامه نام این وقنامه صریح الملک است و در چند جای کتاب صریحا آن اسم ذکر شده است و معمولا اینگونه اسناد دولتی را صریح الملک میخواندهاند. این وقفنامه در سال 1265 هجری در دارلسلطنه تبریز ابتیاع، و به توسط امیر نظام گورهی به خزانه سلطنتی فرستاده شد سواد دستخط مرحوم امیر نظام که در بالای ورق اول کتاب صفحه (ب) مرقوم رفته از اینقرار است:
بسمه تعالی - این کتاب مستطاب صریح الملک بر حسب امر قدر قدرت جهانمطاع اعلیحضرت قویشو کت شاهنشاه صابحقران السلطان المظفر المؤید ناصر الدین شاه قاجار خلد الله ملکه و سلطانه و افاض علی العالمین برهو احسانه بابلاغ جناب مستطاب میرزاعلی خان امین الدوله العلیة العالیه رئیس دار الشورء الکبری بدستیاری این چاکر درگاه از وراث مرحوم حاجی میرزا باقی خطیب باشی آذربایجان دریافت شد 5 بدارالخلافة الباهرة فرستاده شد و عدد اوراق آن سیصد و شصت وسه ورق است. دوم یکشنبه بیست و پنجم شهر صفر یکهزار و سیصد و پنج هجری 1305
ه) و انا العبد الله ولة البهیة العلیة حسنعلی الگروسی (مهر امیر نظام).
وزن این کتاب در حدود شش کیلو گرم و طول و عرض آن با جلد 27 ضربدر 37 و ضخامت آن با جلد 9 /5 و بدون جلد 8 /5 سانتیمتر است و هر صفحه یازده سطر دارد جلد آن از چرم ممتاز پشمی و پشت و روی آن در هر طرف در پنج محل بطور عمودی تذهیب شده است .
و تحت شماره 2458 به ثبت اداره بیوتات سلطنتی رسیده و در اطاق اسناد دولتی مضبوط است.این وقفنامه را فقیه و عالم زمان شیخ نجم الدین اسکویی در ظهر آن مجلد به شرح زیر تصدیق و تأئید کرده است:
الله حیثبت و تحقق بما هو طریق الثبوت و طریق التحقیق شرعا ان الخاقان الاعظم الاعدل الاعلم سلطان السلاطین العرب و العجم مالک سر الخلاقه بالاستحاق ناشر الوی المعدلة فی الافاق المظفر من السماء المنظور علی الاعداء هادم اساس الجور و الظلم و الفساد. معهد قواعد الشریعة فی البلاد المجاهد فی سبیل الله المؤید من عند الله الموفق بتوفیق الله السلطان جهانشاه خلد الله خلافته و سلطانه و اوضح علی العالمین بره و احسانه، وقف و تصدق علی مصالح ابواب البرا المذکورة فی هذه الوقفته بحدودها بعد ان تملکها ابد الله ظلال معدلته بمبایعات شرعیه و مملکات سمعیه حسبما نطقت بها تمسکات شرعیه و انی نفذته و امضیته مسؤلا، حرره الداعی للدولة الباهره افقر العباد نجم الدین الاسکوئی مولادا ثم التبریزی مسکناو منشأ عفی الله عن هفواتة بالنبی و آله فی شهور سنة تسع و ستین و ثمانمائه (869) (2) این وقفنامه به عربی است و چنین آغاز میشود:
«بسم الله الرحمن الرحیم ذلک من فضل اله علینا، الحمد لله العلی القادر الولی الناصر الملی القاهر الغنی الشاکر.... (3)«بعد از حمد خدا و نعت رسلول او محمد (ص) و ستایش «السلطان جهانشاه» و ذکر امثال و آیات و شواهدی در بیثباتی دنیا...
مینویسد که جهانشاه به همسر و زن خود خاتون جان خاتون معروف به بیگم بنت صاحب الاعظم غیاث الملة و الدین، امر فرمود که بقعهای را که کشتمل بر ابواب خیرات و مبرات باشد بنا کند. و این بقعه در بیرون شهر تبریز در دروازه جدید در محله پس کوشک در جائی بنام «فخرآزاد» ساخته شد آن عمارتی عالی و رفیع البنیان است و مشتمل بر مسجدی و قبهی (گنبد)
شامخی است که آن زن آنرا برای مدفن خود و فرزندانش و شوهرش در نظر گرفته است. و نیز مشتمل بر خانقاهی است که در باغی پر گل و ریحان قرار گرفته و اطاقها و غرفههای تابستانی و زمستانی دارد و آنها را محلی برای ذکر و تسبیح خداوند قرار داده، وقف علماء وقفها و متصوفها و زهاد کرده است.
و نیز آن بقعه مشتمل بر قناتی است که متصل به خانقاه مذکور است که است آنرا با گنبدی که بر دهانهی آن ساخته و دو حوضی که زیر آنه قبه است وقف بر جمیع مسلمین کرده است (4).
موقوفات داخل شهر تبریز
اما املاکی را که در داخل تبریز واقع است و وقف این بقعه کرده از این قرار است:1- حمام معرفو به حمام صباحی در شهر تبریز در نزدیکی بازار سمساران.
2- باغی که معروف به «لیلوا» است و در بیرون شهر در خارج دروازهی «نهاد مهان» (مهاد مهین؟) میباشد و محدود به باغ «توخیذ» و بباغ ورثه سدید الطبیب و باغ احمدآباد و امیر منصور بن اخی زاهد، و باغچه خواجه مطهر به باغ کولخید، و بکوچه «نوخیذ و به کوچه «لیلوا» است که روی هم منقسم بر هشت قسمت است که هفت قسمت آن محدود به حدود مذکور از موقوفات سلطان و یک قسمت آن ملک امیر منصور بن اخی زاهد است.
3- باغ برج که متصل بباغ لیلوا و باغ بیلچن، و باغ نوخیذ و باغ سد الدین طبیب است (5).
4- باغ نوخیذ، که حدود آن متصل به باغ برج و باغ و باغ شیخ تاج الدین و باغ قاضی آباد و «باغ محمود آباد، و باغچه خواجه مطهر و باغ لیلاباد است.
5- باغ احمد آباد در دروازه نامبرده و محدوده بباغ لیلوا و به زمین شادآباد و کوچه حجاران، و باغ خواجه یوسف.
6- باغ معروف به باغچه خواجه مطهر محدود با باغ لیلوا و باغ نوخیذ و باغ قاضیاباد، و کوچه نوخیذ.
7- یازده سهم از چهارده سهم قنات معروف به لیلوا که دهانه آن در نزدیکی گنبد «جفیان» ظاهر شده و انتهای چاههای آن نزدیک غار معروف به محمد ختایی است.
8- ربع از قنا معروف به صدریه که دهانهی آن در باغ معروف به صدریه و انتهای چاههای آن در جائی بنام قلاقه نشین» است (6).
9- هفده سهم مشاع از اصل هفتاد و دو سهم قنات معروف به نوخیذ که دهانه آن در استخر باغ نوخیذ آفتابی میشود.
10- قناتی که معروف به نورین است از قنوات دروازه مذکور.
11- جمیع حریم قنات معروف به قنات پیلتن، از قنوات دروازهی مذکور.
12- ثلث و طسوج مشاعی از قنات معروف به «سلول» که حسین آباد نامیده میشود و از قنوات دروازهی مذکور است.
13- ربع مشاع از قنات معروف به «برزناو» در دروازه مذکور. قنات پیلتن در باغ پیلتن آفتای میشود و چاههای آن ده کججان به سد ول ادامه مییابد. اما قنات سدول، و قنات برزناو، بین راه کججان، و «هوزه بران» کشیده میشود (7).
14- همه زمینهای که «محمدآباد» خوانده میشود و بیرون از دروازهی «ویجوبه» نزدیک «حکماباد» که محدود به زمین محمدآباد میباشد و آن از موقوفات «مدرسه محمودیه» و «باغ نومو» معروف به خواجه پیر حسین بن خواجه ناصر - الدین عمر، در راه «شب عتیق» در زمین «ربیباد» است.
15- همهی عمارت باغ معروف به «شمساباد» به دروازهی مذکور در موضعی که از سه طرف محدود به اراضی حکماباد، و از جهتی محدود به اراضی محمدآباد است و آن از جمله موقوفات «مدرسه محمودیه» و «باغ خلفان» و باغ «نوموی» مذکور است.
16- همه اراضی که «ربیباد» خوانده میشود و به دروازه مذکور واقع است و حدود آن متصل به اراضی موقوفه محمدآباد، و اراضی صدرآباد است.
17- همه عمارت باغ محمدآباد بدروازهی مذکور، و زمین این باغ از موقوفات مدرسه محمودیه است (8).
18- سه سهم از هفت سهم قنات معروف به محمدآباد از قنوات دروازهی
ویجویه، که دهانهی آن در باغ خلفان آفتابی میشود و چاههای آن به دروازهی «طاق» منتهی میگردد. و این هفت سهم عبارت از هجده سهم از چهل و دو سهم است.
19- همهی باغ بزرگی که معروف به باغ «خلفان» واقع به دروازهی مذکور در نزدیکی «حکماباد» است و حدود آن به باغ محمدآباد، و شمسآباد، و اراضی «ماره» و اراضی «نزه زار» و راهی که به شنب عتیق میرود محدود است.
20- همه اراضی واقع در «حکماباد» است و آن قطعه زمینی معروف به زمین «بخش ضیا» است که به کوچههای صدر آباد و از دو جانب به سقاخانه (9)صدر آباد و زمینی که معروف به امیر زین العارفین است محدود میباشد.
21- و نصف اراضی واقع در موضع مذکور که از دو جانب محدود به سقاخانه صدرآباد و زمین معروف به امیر زینالعارفین و به زمین معروف به خواجه حسن سفریجی محدود است. این زمین کشتزار هشتادمن، و زمین اول کشتزار صدمن از گندم است (10).
22- زمین معروف به «باغ برج» که از دو جانب به سقاخانه احمدآباد بزمین معروف به صاحب الاعظم السعید تاج الملهی والدین آقا اخی، و بزمین خواجه علی تاجر، و بزمین الاعظم نظام کاشی محدود است، و آن کشتزار یکصد و چهل من میباشد.
23- همهی زمینهای که موسوم به «تیم بخش» است و محدود به ملک خواجه علی تاجر که نیز معروف به «قراباد» میباشد و محدود به اراضی حکماباد و اراضی خواجه حسن سفریجی، و سقاخانه صدرآباد، و سقاخانه عزآباد است. و کشتزار سی من از گندم میباشد.
24- اراضی ماره بزرگ محدود بباغ خلفان و باغ نومر عمرآباد، و باغ شمساباد، و ملک ماره بابا احمدان، و آن کشتزار دویست و هشتاد من است (11).
25- زمین معروف به ماره کیار که از دو جانب محدود، بزمین برزا، وتاج باد، و ماره دوله، و آن کشتزار دویست و سی من است.
26- زمین معروف به خواج فتح الله بهشتی، که محدود بباغ برج، و به ملک نظام کاشی، به زمین موقوفه قاضی، و بر زمین مرحوم سعید آقا اخی، و آن کشتزار چهل من است.
27- زمین واقعه در حکماباد و محدود به سقاخانه صدرآباد و موقوفات قاضی زمین شیخ ابی یزید و کشتزار شصت من است.
28- زمین جدا شده از ماره کوچک که کشتزار یکصدر و پنجاه من است و محدود به کوچههای صدرآباد و اراضی شمساباد و ماره بزرگ، زمین امیر زین العارفین، زمین ماره کوچک است (12).
29- زمین ماره بزرگ که کشتزار دویست من است، و به شمسآباد واقع است، و زمین ماره کوچک.
30- زمین جدا شده از ملک صلاخان که کشتزار یکصد وبیست من است و به ملک صالحان متعلق به کمال الدین، و ملک صدرآباد، و راه صدرآباد و محمدآباد و شمسآباد محدود است.
31- زمینی که معروف به «دوله ماره کوچک» است و کشتزار چهل من میباشد و به زمین امیر عارفین و شرکاء او و بزمین شیخ ابی یزید حمامی و بزمین قاضیآباد (قاضیاباد) و زمین ماره بزرگ محدود است.
32- زمینی که از زمین صلاخان جدا شده و کشتزار یکصد و بیست من است و محدود به زمین شمساباد و به قطعهای که از زمین صلاخان و سقاخانه صدرآباد است.
33- زمینی که از ملک ماره کوچک جدا شده و کشتزار، شصت من است و حدود آن متصل به زمین ماره بابا احمدان، و زمین ماره بزرگ، و زمین ماره دوله و زمین امیر زینالعارفین و شرکاء او میباشد (13).
34- زمین محدود به ملک خواجه حسن سفریجی، و موقوفات شیخیه کججیه زمین نظام کاشی، و زمین امیر زین العارفین و شرکاء اوست، و کشتزار شصت من است.
35- زمینی که کشتزار چهل من است و از یک طرف بزمین موقوفه، و از جهت دیگر بزمین شیخ ابی یزید حمامی، و باغ برج محدود است.
36- زمین احمدآباد و آن کشتزار سیصد من است و متصل بزمین صاحب السعید خواجه ناصر الدین عمرو زمین معروف به کوشک امیر قتلغشاه، و بزمنی امیر اوزون شمس الدین، و بناء برج است.
37- زمینی که کشتزار سیصدو شصت ما ست و محدود به زمین کوشک امیر قتلغشاه و زمین عزآباد، و از دو جانب بزمینی که از موقوفات شیخیه، و بزمین موقوفات قاضیان صالحی میباشد.
38- زمینی که کشتزار یکصد و بیست من است و محدود به سقاخانهی صدرآباد و زمین بخش ضیاء و به را صدرآباد میباشد (14).
39- زمینی که کشتزار هشتاد من است و محدود به سقاخانه حکماباد و بزیمن ورثه شیخ ابی یزید حمامی است.
40- زمینی که کشتزار شصت من است و محدود براه صدرآباد و بزمین ماره کوچک، بزمین شیخ ابی یزید، به سقاخانه ماره است.
41- زمینی که محدود به اراضی عزآباد، و نیم بخش، و سقاخانه صدرآباد و راه صدرآباد است.
42- زمینی که کشتزار پنجاه من است و محدود به زمین خواجه علی تاجر از موقوفات سلطانی، و بموقوفات قاضی، و به زمین احمدآباد و باغ برج است.
43- سی و دو «هفتوی» و نصف «هفتوی» از اصل چهل و هشت «هفتوی» از حریم سقنات معروف به قنات حکماباد که دهانه آن در نزدیکی حکماباد آفتابی شده و چاههای ان یک رشته به خان المولی لطف الطبیب، رشته دیگر به نزدیکی کوچه عالم ناسک خواجه فقیه زاهد منتهی میشود (15).
املاک واقع در توابع تبریز
1- سراة2- القرنه: مشهور به دودزان
3- قریه رزلق از قراء ناحیه زرند
از نواحی سراة
4- قریه بارداران، از قراء بر آغوش از اعمال شهر سراة
5- قریه - باسنیق از قراءخان بر آغوش از نواحی شهر سراة 6- قریه باشتق که آن ر اشتلق گویند از توابع خان بر آغوش (16).
نام قریه ها
در فصل سوم نام این قریهها آمدهی است:1- فخرآباد، از قراء صحرا از اعمال تبریز
2- زمین معروف به بوشان.
3- زمین معروف به اراضی فقیه
4- زمین معروف به اراضی هراوجان
5- زمینی که یلمان خوانده میشود.
6- زمین معروف به راه رواسبحان.
7- زمین معروف به خواجه کرشت
8- زمین معروف به حلان
9- زمین معروف به کویین دشت
10- زمین معروف به آسیا
11- زمین معروف به هراوج قضاه
12- زمین معروف به اهمقیه
13- زمین معروف به اراضی اصیلان (17)
14- دمنیان
15- نیمه نره
16- سنیکنانه
17- اخی باله 18- اشترود
19- پیرزن
20- باغ صنعت
21- اخی رز
22- اخی احمد تاش
23- باغچه بابا احمد
24- باغچه فضلان
25- باغ کوک
26- باغ موزه دوزان
27- اشتردوک 28- باغ اصیلان
29- باغ سوزن کنان
30- باغ محمود شاه (18)
31- باغ قارونی 32- کوچه قارونی
33- کوچه فضلان
34- باغ زکی
35- زمین کاک
36- باغ برزین کمران
37- باغ حاجیان
38- خرمنگاه
39- باغ دیلان
40- باغ اصطرخ
41- قنات بلوق از قنوات فخرآباد که در زیمن سکیانه آفتابی شود و چاههایش تا به قریه اهمقیه میرسد.
42- قنات معروف به حاجب (19)که در زمین باو آفتابی شده و چاههایش تا قریه «جولان دزق» کشیده میشود.
43- جوی جدید معروف به انشاء مولی حاکم اعظم قاضی عبدلالمک خدادی یبان که از نهر سراة رود منشعب است و به نزدیکی ممدآباد (یل ممد آباد) در اراضی اطراف تبریز جاری است و از قریه رواسبحان و خواهنبر میگذرد.
املاکی که در جایهای مختلف تبریز و آذربایجان پراکنده است
1- قریه هیروی، از قراء مهرانرود من اعمال تبریز
2- قریه زرنق
3- قریه مردناب
4- قریه فهوسفنج
5- قریه بیرق
6- قریه سفین سره، از قراء مهرانورد از نواحی تبریز
7- قریه کرناب 8- قریه خوشاب
9- قریه سرسکان (سراسکند؟(20)
10- زمین کئوجه
11- قریه کندرو
12- قریه محمدآباد
13- قریه سعیدآباد
14- باغ یاقوت
15- شاه آباد علیا
16- قریه باوتکین
17- بر کشاط از اعمال ارسبار 18- قریه ملک یونس
19- قریه بره دره
20- سنگی که اژدها داشی خوانند
21- قریه سالور
22- اندرآب، از نواحی بشکین (21)
23- نهر ییلقان منشعب از ارس و من جملة الاملاک:
1- قریه نسوز من قری هشترود از اعمال مراغه در جایی بنام رودخانه آی دوغمش
2- قریه سنجه از قراء هشترود
3- قریه دیکان که جدیدا قره وران خوانده میشود از نواحی هشترود (22)
4- کوکرچنلک ا قراء هشترود
5- قریه فیزه ویران
6- قریه کوشاب
7- قریه نحستار
8- قریه بولاغ که ینکجه خوانده میشود
9- قریه قره آغاج
10- قریه زاویه جوک - از قراء هشترود
11- قریه بیات از قراء هشترود
12- قریه مصقلی از قراء هشترود
13- رودخانه سیاه کلاه
14- قریه ترخان
15- قریه یوزآباد
16- قریه زربیل (23)
17- قریه آغاجری
18- قریه لمسان، از ناحیه هشترود
19- قریه اغجه کینتی، از قراء هشترود
20- قریه و سینه
21- بزه دیکار
22- ایاز سرخاب
23- بایقران از قراء هشترود ک سابقا نحور نام داشت
24- اراضی تلخاب
25- قریهی کنجان
26- قریه دزکاه
27- خرم آباد
28- قره بالغ
29- ساروجه
30- حسین لان
31- کیکه هله
32- تولکته (توکلته)
33- حسن کینتی (24)
34- قریه نولق
35- قریه احمدلو
36- قواخ لو
37- دیحدی
38- قراباد
39- قریه خراسانی
40- کج کباب
41- صومعه
42- خجستان
43- دیجه تاب
44- کشه خید
45- ارغناب
46- کلغا
47- و نستنق
48- و هرانی
49- وزدناب
50- سهند
51- ساچ ایاغ
52- یالغوز آغج
53- ارختو
54- کلتو
55- آغ چشمه
56- کرزنه 57- کاروان
58- افشینه 59- آغاجری بقلی
60- قلعجوق 61- ویران جه کنت (طاس لولجه)
62- کوکرحسین لک
63- جرغلان
64- قزلجه(25)
65- تیکان لو
66- لوهل جوک
67- طاطاب
68- هرناباد
69- شیخاباد
70- قتن قو
71- باریک آب
72- عمرآباد
73- کورناباد
74- قوشجی
75- ارباد
76- باغ زیارت
77- کون تو 78- خرم درق
79- شبیلومن توابع لیلان (26)
املاکی که در شهر تبریز و بلهجان واقع است
1- صالحان باو2- یونجه لغ
3- نهر شاهباد
4- قنات مزرع از قنوان - بلهجان علیا
5- کنل نشاندن
6- شهرستان رشیدی
7- برج فتح آباد (27)
8- زمین جعفر دولق در تبریز در دروازه آهنین در محاذات پل عمر دیو
9- قنات کبودان
10- خانه زغال لان
11- محله سرانکش (28)
12- حمام امیر علی بدروازهی ماها نغلق در بازار مهادین.
13- خان (کاروانسرا) اسفندیار
14- بازارتا کهان یا سوق السکاکین
15- محله پس کوشک (29)
16- درب ویجویه
17- بریان خانه
18- باب السنجار (سنجاران)
19- راه بنه ووژه
20- حمام اخی ماحمد شاه بدروازه دروازه اعلی
23- کوچه خواجه مجدالدین
24- باغ نقاشان در ربع رشیدی(30)
25- محله فخرآزاد
26- خان سدلان در محاذات مسجد جامع عتیق
27- کوچه دولتشاه
28- خان اخی یادگار در محله پس کوشک(31)
29- باب ماهانقلق
30- فالیز امیر عبد الله
31- خان اخی یادگار 32- زمین جعفر دولق
33- قنات کریمان در قریه بارنج از ناحیه مهرانرود که دهانه آن در باغ ابی اسحق آفتابی شده چاههایش تا حاجی بنام ننیکش - ادامه پیدا میکند.
املاکی که در دید من (دیدمر) از اعمال تبریز واقع است
1- جوی زیر
2- باغ پشت راه دهخوارقان
3- خاتون آباد 4- بیگم آباد
5- باغ خطیبان از قریه بیرام از ناحیه و ید هراز از اعمال تبریز 6- قریه خسرو شاه
7- راه دیزه کوچه 8- روقات از قراء تبریز متصل به اراضی قریه هرزنق (32)
9- زمین اسبست زار معروف به عثمان کلو 10- فاطمه کله 11- کبودوار 12- شتربان
13- یونجلق 14- بلوژه 15- لواش پز 16- سعادت آباد (33).
بعضی از اقرار نامه هائی که در این وقفنامه بپارسی آمده است
1- بخرید وکیل خاتون عظمی بانوی کبری بیگم و وکیل او خواجه میرک و او نیز فروخت همه و تمام دو دانگ کامل مقسم و مفروز از اصل ش دانگ قطعه زمین معروفه و مشهوره به نوباغ بدارالسلطنة تبریز خارج درب ویجویه محدود به رودخانه تبریز و به شارغ سهلان و به زمین حظیره....
و بیع ببدز شانزده خروار تخم است و حقابه آن از چشمه عزآباد به توابع بمبلغ نه هزار خرواز زر سفید رائج شهر تبریز.... در غره رمضان سنه واحدی و ستین و ثماناه (861) بخط قاضی - احمد بن علی الملکی (34).
1- باغ الصاحب الاعظم الخواجه شمس الدین محمد بن الخواجه بخشایش بن الخواجه بابا احمد در تبریز.
3- باغ ففقاعین در تبریز در دروازه جدید در محله پس کوشک (35).
4- باغ سواران در تبریز در ربع رشیدی در بیروه دروازه اعلی محدود به باغ نقاشان ویاع سهروردی، به خانقاه شاهی خاتون (خواتون) (36).
5- باغ پهلوان پیری کیان بباب ماها نفلق در محله پس کوشک در کوچه مولی سلیمان دیوبند (37).
6- باغ تنکرومش بن منکلی بدرب ماها نفلق (38).
7- مصبغه (رنگرزی) - و این مصبغه مشتمل است به خمها و صحن و دو کوشک و یک خانه که آنرا بر خانه گویند در بلده تبریز بدرب جدید پس کوشک (39).
8- مسجد خواجه معروف به سبزی فروش تبریز (40).
تولیت موقوفات
تولیت این موقوفات را خاتون جان بیگم بخودش اختصاص داده و برایخود قائمقامی معین کرده است و یک عشر از محصولا آن موقوفات را بوی مخصوص گردانیده است و این شرایط را برای او در نظر گرفته است:اولا قائمقام متولی را نایبی برای ضبط موقوفات باشد.
ثانیا دو دبیر یا کاتب داشته باشد که یکی در تبریز بماند و دیگری در ولایات گردش کرده موقوفات را بازرسی نماید و محاسبات آن رسیدگی کند.
سپس مینویسد که خاتون جان بیگم جمیع املاک آن موقوفات را وقف دو خواهر خود صالحه سلطان و حبیب سلطان و دختران آن دو مینماید (41).
و شیخ متقی متشرعی را که بطریق صوفیه و متخلق به اخلاق حمیده و دارای مذهب اهل سنت و جماعت باشد برایامامت مسجد در نظر گیرند و بایستی از موقوفات هر سال پنجاه هزار دینار از وجه نقد ابیض رائج تبریز به او بدهند.
و ده تن نیز حافظ قرآن تعیین گردد که بهر کدام در سال سه هزار دینار به پردازند.
و دو مدرس برای مدرسه تعیین گردد که مشغول تدریس علوم شرعیه از تفسیر و حدیث و فقه و مقدمات آن باشند و بهر کدام از آندو در هر سال ده هزار دینار نقد رائج تبریز بپردازند (42).
و نیز خطیبی برای نمازهای جمعه و اعیاد معین گردد که باو در سال پنج هزار دینار رائج تبریز بپردازند.
و مقرئی که خطیب را کمک میکند و باو در سال سه هزار دینار بپردازند.
و به دربانی که در مسجد را باز کرده و سرایدار آنست در هر سال سه هزار دینار بپردازند.
و فراشی که فرش میاندازد و چراغها را روشن میکند و آنرا جاروب میکند هر سال سه هزار دینار باو بپردازند.
و دو مؤذن کودک خوش آواز که اذان گویند که به هر کدام از آنها چهار هزار دینار بپردازند.
و سقائی که هر سال به او هزار دینار دهند.
و دو خادم که آب را درهنگام اجتماع مردم دور بگردانند و بفارسی به ایشان «مشربه دار» گویند و بهر کدام از آندو.... دینار (جایش سفید است) بپردازند و برای مصرف شمع و روغن قندیلها هر سال سه هزار دینار صرف کنند.
و برای جاروب و تطهیر و برف روبی مسجد هزار دینار در سال (43)بپردازند.برایخانقاه - دو طباخ که به آنان «باورچی» گویند تعیین کرد و آنها موظف به پختن دو نوع خوراک هستند یکی: «قلیه برنج»و دیگری «حلیم آب گندم» و در آنکار هرسال هشت هزار دینار صرف کنند.
و دو قیب برای خانقاه معین نمایند که وظیفه آنان پهن کردن و جمع کردن سفره و آوردن غذا است و بهر کدام در سال شش هزار دینار بدهند.
و خادمی که او را «حوائج دار» گویند که حافظ و نگاهدار غذاها است و باو در هر سال سه هزار دینار بدهند و خادم دیگر که «ایاغچی» گویند و او حافظ و مواظب ظروف و متعلقات به آن است و به او هر سال سه هزار دینار بدهند.
و فراشی که مأمور پهن کردن فرشها و بساطها و زیلوها است و باو هر سال سه هزار دینار بدهند.
و چهار شتردار که با نان «شتربانان» گویند که مأمور چراندن شترها هستند و به هرکدام از ایشان هر سال چهار هزار دینار بپردازند.
و چهار نفر طبال که به ایشان «نقاره چیان» گیند و بهر کدام در سال هزار دینار بدهند.
و معلمی که ده یتیم را قرآن بیآموزد و به او هر سال پنجهزار دینار بدهند و ایتام مذکور را در خانقاه اطعام کنند.
و معرفی که در مسجد و خانقاه مشغول به حمد و ستایش خدا و مدح رسول باشد و به او سه قزار دینار در سال بدهند (44).
و یک سقا که آب را به مطبخ مبارک میبرد به او هر سال یکهزار و پانصد دینار از مرسومات مسجد و خانقاه بطور مناصفه بپردازند.
مصارف غذای خانقاه:
دو نوع خوراک پختنی یکی از برنج و گوشت که به فارسی آنرا «قلیه برنج» و دیگر از گوشت و گندم که به فارسی آنرا «حلیم آب گندم» گویند بپزند و در شبهای متبرکه از دو عید (فطر و قربان) و شب قدر لیلة البرائه و لیلة الرغائب و شب میلاد پیغمبر و دیگر شبهای رمضان در هر سال پانزده دینار صرف اطعام مردم و مساکین شود و سزاوار است.که در هر شب از شبهای رمضان غذائی مخلوط با عسل که آنرا به فارسی رشته قطائف گویند فراهم آورند. و برای پلاس و پالان شتران و اقسام آنها که به فارسی آنرا «رخت اشتران» گویند در هر سال دو هزار دینار صرف کنند، و شتران را هم هر سال از این مبلغ روغن مالی کنند (45).
اما و پیش نماز مسجد باشد خوش لهجه و نیکو سیرت و مواظب بر ادای نماز و ملازم طریفت اهل صلاح و حافظ قرآن باشد، و سورههای دراز و کوتاه را از بر بخواند و بتواند مانند دیگر ائمه آن سور را در نماز و در تعقیب آن بخواند و بوی هر سال شش هزار دینار بدهند (46).
و واعظی که در هر هفته دو بار روز جمعه ور روز دوشنبه وعظ کند و بهره کند و بهره کافی از علوم تفسیر و حدیث و فقه داشته و عالم به قصص و اخبار و نکت و امثال و نصائح و پیر و مذهب سنت و جماعت باشد، در هر سال به وی چهار هزار دینار بدهند.
و یک قاضی بر این اوقاف ناظر قرار دهند و او قاضی قطب الدین عتیق بن المولی قاضی جلال الدین محمد عتیقی است و بعد از او فرزندان وی نسلا بعد از نسل ناظر این موقوفات خواهند بود و در حکم وکیل و مأمور ادعاهای کاذبه بر این موقوفانند و هر سال به ایشان هجده هزار دینار بدهند (47).
تاریخ اواخر وقفنامه مذکور
غره شهر ربیع الثان سنه ثمان و تسعین اثما نمأه 898 (ورق 330 ب) کمال بن فتوح الدین بن کمال الدین الاصفهانی.آخر کتاب به این عبارت خاتمه میباید:
«الله و له الهداب یة و التوفیق، ما حوی الزبر الاسلایم الموسوم بصریح المکه من الاملاک المفصلة المحصلة بمساعی امناء الحضرة العالیة العفیقة الطاهرة البانیة للخیرات المرضیة و المبرات الحسیبة خلد الله تعالی سلطنتها و افاض علی کافة البرایا برها و مرحمتها و صح لدی و اتضح بین یدی بما هو طریق آلثبوت و الایضاح شرعا وافی اثران امرت بتبجیل فخاوی الححج و التعسکات المحررة.... بقیه افتاده و ناقص است و طاهرا صفحه بعد از المحررة فضانته آغاز میشده است (48)و یک صفحه آخر کتاب ناقص است.
اصطلاحات
1- التجصیص و الطبینی و ما یدعی بالفارسی آهک کاری (49).2- کنک نشاندن (50).
3- طاس دمشقی مدرو برنج زر اندر سیم
4- طاس برنجی دمشقی نقره کوفت. 5- شربتی نقره کوفت سفید 60- آبخور حلبی
7- طشتک حلبی 8- گلاب دان کبود باسمه 9- شربتی بلدی زرد. 10- سبوچه کبود فقاعی لاجوردی (51)11- کاغذ سمرقندی، کاغذ تبریزی (52)12- دوشاب، ابس، 13- پیراهن کرباس 14- پوستین کول.
پی نوشت:
1- روضات الجنان ص 524 ج 1.
2- نقل از ورق اول کتاب صفحه A.
3- ورق 2 ب تا ورق 10 الف.
4- ورق 10 ب الی 13 الف.
5- ورق 13 ب.
6- ورق 14 الف تا اول 14 ب.
7- ورق 14 ب.
8- ورق 15 الف.
9- در اصل: ساقیه.
10- ورق 15 ب.
11- ورق 16 الف.
12- ورق 16 ب.
13- ورق 17 الف.
14- ورق 17 ب.
15- ورق 18 الف.
16- ورق 18 ب و 19 الف.
17- ورق 19 ب و 20 الف.
18- 19 الف و 20 ب.
19- ورق 20 ب و 21 الف.
20- ورق 21 ب.
21- ورق 21 ب، 22 الف.
22- 25 ب، 26 الف.
23- 26 ب 27 الف.
24- 27 ب 28 الف.
25- 28 ب 29 الف.
26- 29 الف.
27- ورق 36 الف - 37 الف.
28- ورق 37 ب- 38 الف.
29- ورق 38 ب - 39 الف.
30- ورق 43 ب تا 44 الف.
31- 44 ب تا 47 ب.
32- 49 ب.
33- 50 الف تا 52 ب.
34- ورق 57 تا 58 الف.
35- ورق 66 الف.
36- ورق 77 الف.
37- ورق 28 ب.
38- ورق 85 ب.
39- ورق 89 ب.
40- ورق 93 الف.
41- ورق 315 الف تا 317 ب.
42- ورق 319 ب و 320 الف.
43- ورق 320 ب تا 321 ب.
44- 321 ب تا 322 الف.
45- ورق ب ص 322-الف 323.
46- ورق 324 الف.
47- ورق 324 ب و 325 الف.
48- ورق 359 و 360 سیاه ب.
49- ورق 80 الف.
50- ورق 80 ب.
51- ورق 90 ب.
52- ورق 197 ب.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}